صحنه های جذاب، مرگ، عشق، رازآلودگی و خیانت سنگ بنای یک سریال درام خارق العاده و راضی کننده را تشکیل می دهند. این مولفه ها را می توان ارکان غیرقابل انکار دنیای سریال های تلویزیونی دانست که بزرگ ترین و به یادماندنی ترین لحظات بر اساس آن ها شکل گرفته و بیش از هر چیز دیگری بر اعتبار و کشش یک سریال می افزایند. در این میان، خیانت جایگاه بسیار ویژه ای دارد زیرا تبادلات و تغییرات عاطفی یک شخصیت نه تنها آسیب می بیند بلکه احساس مورد خیانت قرار گرفتن توسط شخصیتی که فکر می کردند متحد، معشوق یا یکی از اعضای خانواده آن هاست، بسیار دردناک تر و هولناک تر است.
علاوه بر این که یک فاکتور شوکه کننده به چنین خیانت هایی متصل است، این خیانت ها بر جذابیت داستان یک سریال افزوده به نحوی که مخاطب اشتیاق بیشتری برای خیانت های شوکه کننده در طول داستان پیدا می کند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با شوکه کننده ترین و غیرمنتظره ترین خیانت ها در سریال های تلویزیونی آشنا کنیم.
۱۲- خیانت شی به تیریون در «بازی تاج و تخت»
مواجهه با عشق پایدار در سریال «بازی تاج و تخت» (Game Of Thrones) بسیار سخت اتفاق می افتاد و شاید هم هرگز. هر گاه حس می کردیم که یک نفر شانسی برای داشتن عشق پاک دارد در نهایت با مرگ او یا طرف مقابلش یا هر دو مواجه می شدیم یا در نهایت با اتفاقی غیرمنتظره روبرو می شدیم، مثلاً پیوندهای خانوادگی پنهان که رابطه عاشقانه آن ها را ممنوع می ساخت. برخی اوقات نیز عشاق مجبور می شدند یکدیگر را به خاطر منافع یا نجات خود بکشند. در این میان عشق تیریون به شی بسیار متفاوت و البته طولانی بود. اگر چه شی یک روسپی به شمار می رفت اما از لحاظ اخلاقی بسیار بهتر از بسیاری از شخصیت های فاسد و هرزه در هفت قلمرو بودن و تیریون نیز به شکلی واقعی و دردناک به او علاقه داشت.
شوربختانه اما رابطه این دو فاش شده و تهدیدی که این رابطه برای نام لنیسترها داشت و همچنین تهدید تایوین لنیستر باعث شد که تیریون تصمیم به جدایی از شی و دور کردن او از خود بگیرد. این تصمیمی دردناک و ویرانگر برای تیریون بود اما اگر تصمیمی غیر از این گرفته می شد، عواقبی بسیار بدتر در انتظار تیریون و عشقش بود. اما ظاهراً شی این فداکاری تیریون را درک نکرده و از زاویه ای دیگر به آن نگاه می کرد زیرا دفعه بعد که او و تیریون را در یک قاب دیدیم، شی در دادگاه رسیدگی به اتهام تیریون حاضر شده و به دروغ او را متهم به قتل جافری کرده و از همه بدتر که از عشق تیریون به خود به عنوان ابزاری برای تحقیر او استفاده نمود. دومین شهادت او باعث خرد شدن تیریون شده و او را برای اولین بار به خشونت علیه خانواده اش وادار کرد، خشمی که در نهایت با مرگ پدرش و معشوقه اش همراه شد.
۱۱- شناسایی هایزنبرگ توسط هنک در «بریکینگ بد»
مهم نیست که والتر وایت چگونه آرام و خونسردانه به هایزنبرگ تبدیل شده یا چگونه با زیرکی توانست از دنیای زیرزمینی جنایتکاران برای تامین هزینه های خانواده اش سوء استفاده کند، از همان ابتدا مشخص بود که در نهایت آسیب دوطرفه و شدید خواهد بود. این دستاوردها به قیمت از دست رفتن اخلاق و وجدان و کشاندن جسی پینکمن به دورن دنیایی تاریکتر از دنیای خودش بدست آمد اما این دو هزینه در مقایسه با آنچه که وی بر سر باجناق پلیسش، هنک، آورد بسیار کمتر جلوه می کند، اتفاقی که بسیار دردناک بود. در قسمت های پایانی «بریکینگ بد» (Breaking Bad) لحظه ای که هنک در می یابد والتر وایت همان قاچاقچی و جنایتکار مشهوری است که سال ها برای دستگیری او تلاش کرده ناگهان به یک خیانت همه جانبه ختم می شود.
بعد از اینکه هانک در می یابد باجناق و دوستش همان هایزنبرگ است در صدد دستگیری او بر می آید و جسی نیز بعد از این که می فهمد والتر پسر آندرا را مسموم کرده دیوانه شده و می رود که به دوست و همکارش خیانت کند. هانک جسی را ترغیب می کند که به والتر خیانت کند و در حالی که به نظر می رسد در این کار موفق شده ناگهان به دست یک گروه سفیدپوست نژاد پرست کشته می شود. والتر در ادامه سعی دارد قاتلان هنک را به کشتن جسی ترغیب می کند و در ادامه برای او فاش می کند که شاهد مرگ جین بوده اما هیچ کمکی به او نکرده است. این سکانس های پی در پی مانند چهارراهی پر از خیانت است و سخت است که گفت کدام یک بدتر و دردناک تر از دیگری است اما شاید بتوان گفت که خیانت هنک به والتر شاید بدترین و دردناک ترینِ این خیانت های متعدد است.
بیشتر بخوانید: با ۱۰ مورد از شوکه کننده ترین خیانت ها در تاریخ سینما آشنا شوید
۱۰- کشته شدن دوست استال توسط او در «پسران آشوب»
سریال «پسران آشوب» (Sons Of Anarchy) لحظات ویرانگر بسیاری داشته و قتل تارا توسط جما می توانست در این جایگاه قرار بگیرد اگر این واقعیت وجود نداشت که این کار در واقع در واکنش به تصور نادرست خیانتی که از قبل صورت گرفته بود انجام شد. از این رو جما در این جایگاه قرار نمی گیرد هر چند او هنگام کشتن تارا یک هیولای نفرت انگیز به نظر می رسید. بدین ترتیب بدترین و ویرانگرترین خیانت در سریال «پسران آشوب» در فصل سوم سریال رخ می دهد زمانی که مامور استال ثابت می کند برای رسیدن به جایگاهی بالاتر حاضر است دست به هر خیانت و کار کثیفی بزند.
او که به خاطر قتل ادموند هیز از رسیدگی به پرونده و جایگاه خود و البته دسیسه چینی برای جما کنار گذاشته شده، به یک سپر بلا نیاز دارد و برای این هدف دوست نزدیکش، مامور ایمی تایلر را انتخاب می کند. این دو رابطه بسیار دوستانه و حتی عاشقانه ای داشته و در کنار هم زندگی می کنند اما استال به خاطر منافع شخصی و شغلی اش همه این چیزها را نادیده می گیرد. اگر چه کسی به علاقه او به تایلر شکی ندارد اما عشق او به اندازه جنبه شیطانی شخصیتش قوی نبود.
۹- رابطه راس و ریچل در سریال «دوستان»
از هر کسی که سریال «دوستان» (Friends) را دیده بپرسید، خواهد گفت که راس گلر یک آشغال به تمام معناست. اگر چه او بالغ ترین شخصیت داستان است اما همزمان او بیش از هر شخصیت دیگری در سریال باید سرزنش شود. ارزش کمیک شخصیت راس در این موضوع نهفته است که او چندان شخصیت مهربان و خوبی نیز نبود. تمام شخصیت های سریال نقاط ضعف و کاستی های خود را داشتند اما راس را باید دارنده مدرک دکترا در رفتارهای کثیف و غیراخلاقی دانست.
او با یکی از دانش آموزان خود وارد رابطه می شود، رابطه عاشقانه بین جوئی و راشل را برنمی تابد و گاهی اوقات رفتاری جنسیت گرایانه دارد و بدتر از همه این که برای سال ها می خواهد دل زنی را بدست آورد اما در نهایت به او خیانت کرده و سعی می کند با سوء استفاده و تحریک او، خودش را بیگناه جلوه دهد. او ادعا می کند که رابطه اش با ریچل به هم خورده و سپس با شخص دیگری بیرون رفته و رابطه برقرار می کند. در ادامه خود بحث و جنجالی راه انداخته و در ادامه سعی می کند روی ماجرا سرپوش بگذارد که یک خیانت بسیار نفرت انگیز است. او توانست واقعیت ماجرا را مخفی کند اما این موضوع دردناک ترین خیانت موجود در داستان بود.
۸- مامور هیدرا بودن گرنت وارد در «ماموران شیلد»
در سریال «ماموران شیلد» (Agents Of SHIELD) همیشه در مورد هویت واقعی شخصیت ها مشکل وجود داشت اما این موضوع برای نشان دادن فساد موجود در سازمان شیلد لازم بود. علیرغم تلاش های مامور کولسون برای مراقبت از عملیات ها، اما تاثیر فضای شیطانی و آلوده سازمان برای مدت ها همچنان وجود داشت. بدترین خیانت این داستان در ماجرای شخصیت گرنت وارد رخ داد، شک ظاهراً قهرمان مرموز و با اخلاق که ظاهراً شخصیتی ساده و قابل درک داشت.
اما شخصیت واقعی او بسیار متفاوت از ظاهر او بود و در یکی از بهترین پیچش های داستانی سریال مشخص شد که گرنت یک مامور دوجانبه است که برای هیدرا کار می کند. این پیچش داستانی بعد از آن رخ داد که فاش شد مامور گَرت نیز مامور هیدرا بوده و در ادامه گرنت نیز برای خرد کردن رییس خود و کشتن شخصیت هند و دو نفر دیگر از ماموریت از هویت واقعی خود پرده برداشت که یک لحظه خیانت آمیز بسیار شوکه کننده و دردناک بود.
۷- جی گریک همان زوم است در سریال «فلش»
در سریال «فلش» (The Flash) هویت واقعی شخصیت ها کمی پیچیده بوده و بیش از یک بار از هویت شخصیت های منفی برای محبوبیت سریال استفاده شده است. در حالی که می توان بدترین خیانت این سریال را می توان فاش شدن هویت واقعی دکتر هریسون ولز دانست اما ماجرای افشاگری در مورد شخصیت جی گریک بسیار موثرتر و خوش ساخت تر بود. وقتی در فصل دوم با شخصیت جی گریک آشنا شدیم، یک شخصیت کلاسیک از کتاب های کمیک وارد داستان شده که نقش مهمی در داستان داشت. همچنین همزمان با یک شخصیت بسیار بد به نام زوم آشنا شدیم که بیشتر از هر شخصیت دیگری برای شخصیت بری یک تهدید مرگبار به شمار می آمد. البته بری موفق شد جی را کشته و شجاعت خود را به اثبات برساند اما مشکل این بود که زوم در واقع همان جی بود یا او یک قاتل سریالی به نام هانتر زومولون بود که خود را در قالب شخصیت جی جا زده و پدر بری را به قتل رساند و بدین ترتیب بر زخم های متعدد روحی او زخم می پاشید.
قسمت دوم این مطلب را در این لینک مطالعه نمایید.
بیشتر بخوانید: ۱۰ سکانس شوکه کننده و ویرانگر تاریخ تلویزیون که کسی انتظار آن ها را نداشت [قسمت اول]
نوشته شوکه کنندهترین و غم انگیزترین خیانتها در سریال های تلویزیونی خارجی [قسمت اول] اولین بار در روزیاتو پدیدار شد.