نقد فیلم نبات؛ چند میگیری گریه کنی؟

شهاب حسینی را بعد از فیلم برادرم خسرو در پرده سینما ندیدیم تا به امروز که با یک اثر سینمایی به نام «نبات» بازگشته است. نبات ساخته کارگردانی گمنام به نام پگاه ارضی است که اولین فیلم سینمایی خود را بعد از بازگشتش به وطن ساخته و خودش هم نویسندگی کار را بر عهده گرفته است. با وجود نابازیگران دیگر فیلم و کارگردان فیلم اولی نبات، این شهاب حسینی است که باعث جذب مخاطب نسبت به فیلم نبات می شود اما آیا نبات بازگشت شکوهمندانه‌ای برای این بازیگر بعد از دریافت جوایز بین‌المللی بازیگری است؟

فیلم داستان پدر و دختری به اسم سعید ونبات را روایت می‌کند که این دو به تنهایی با یکدیگر زندگی می‌کنند. مادر نبات زمانی که او یک سال بیشتر نداشته در آتش سوزی مرده و پدر و دختر تقریبا هر جمعه سری به مزار او می‌زنند. نبات تقریبا هیچی از مادر خود نمی‌داند و پدرش در طی این ده یازده سال زندگی، هم نقش مادر را برای او ایفا کرده و هم نقش پدر به طوری که نبات برای روز مادر هم به او کادو می‌دهد.

نقد فیلم نبات

نبات علاقه وافری به مجسمه سازی دارد و در یک کلاس سفالگری نیز ثبت نام کرده؛ کلاسی که در آن با زنی به نام رویا آشنا می‌شود. رابطه عمیقی بین رویا و نبات آغاز می‌شود و رویا مانند مادر نداشته نبات او را دوست دارد اما به نظر می‌رسد که سعید از حضور رویا در کنار نبات واهمه دارد و هیچ علاقه‌ای به ادامه یافتن رابطه دخترش با این زن ندارد.

شاید شما هم با خواندن چند خط بالا توانسته باشید کمی تا قسمتی ادامه داستان را حدس بزنید ولی اگر هم قادر به انجام این کار نبودید، می‌توانم به شما قول بدهم که با دیدن فیلم و اکت‌های بازیگران به هنگام ادا شدن برخی دیالوگ‌های کلیدی، قطع به یقین داستان را خودتان پیش از آنکه فیلم قصد سورپرایز کردنتان داشته باشد می‌فهمید. شاید بتوان گفت تنها همان یک ربع ابتدایی فیلم است که می‌تواند خودش را جمع و جور کند و زمانی که گره‌های داستانی بعد از نیم ساعت اول فیلم یک به یک باز می‌شوند، می‌توانید به اشارات دقایق ابتدایی فیلم نیز سرکی بکشید و داستان را از این منظر هوشمندانه بدانید. اما هوشمندی داستان تنها در همین دقایق استوار خواهد بود و پس از اینکه فیلم وارد میانه دوم خود می‌شود، فیلمنامه عملا حرف خاصی برای گفتن ندارد.

نقد فیلم نبات

فیلم نبات حفره‌های زیادی در فیلمنامه دارد و با اینکه سعی شده به شدت احساسی (آن هم از نوع زنانه) تعریف شود ولی این مهم در یکی دو سکانس فیلم درست پیاده سازی شده و الباقی سکانس‌ها بیشتر از آنکه یک تم احساسی داشته باشند، لوس از آب در آمده‌اند. جدا از این لوس بودن و زرد بودن عمده صحنه‌های احساسی فیلم نبات، باید گفت که با فیلمی روبرو هستیم که نهایتا سه شخصیت اصلی دارد (نبات، سعید و رویا) اما در تمام مدت صد دقیقه‌ای فیلم هیچ یک از این شخصیت‌ها با وجود اینکه کارگردان زمان زیادی برای پروراندن آنها در اختیار دارد؛ از تک بعدی بودن در نمی‌آیند و برای مخاطب گمنام هستند. عدم پرداخت درست به شخصیت‌ها و گذشته هر یک از آنها باورپذیر نیست؛ به عنوان مثال اینکه فکر کنیم نبات ۱۱ ساله که از قضا دختر باهوشی هم هست، چطور تا به امروز هیچی از مادر خود نپرسیده و نمی‌داند به هیچ وجه با عقل و منطق جور در نمی‌آید.

نقد فیلم نبات

سعید و رویا نیز به عنوان زوج سینمایی فیلم با اینکه هنرپیشگان آنها یک بازی روان و قوی از خود به جای گذاشته‌اند، نتوانسته‌اند آن حسی که باید را داخل قاب تصویر در بیاورند. کارگردان (همانطور که گفته شد فیلمنامه نویسی نبات را نیز بر عهده داشته است) در خلق رابطه این دو سرسری عمل می‌کند و بسیار ناشیانه رفتار می‌کند. پگاه ارضی طوری دیالوگ‌های رد و بدل شده بین سعید و رویا را نوشته که انگار ناگهان چیزی یادش آمده که از آن غافل مانده و تصمیم می‌گیرد که با یک مکالمه عاشقانه‌ای که شبیه به مکالمات دختر و پسران ۱۵ ساله است، سر و ته عفلت خود را هم بیاورد. اصولا وضعیت دیالوگ‌نویسی در نبات وضعیت فاجعه‌بارتری نسبت به فیلمنامه دارد و در کل مدت زمان این اثر سینمایی شاهد ادا شدن دیالوگ‌هایی بی‌محتوا، بی سر و ته و نامربوط هستیم.

نقد فیلم نبات

بازیگر نقش نبات دختری است که به نظر می‌آید از سن نقش خود کمی بزرگتر است (او به هیچ وجه شبیه به یک دختر ده یازده ساله نیست) اما خارج از این مساله بازیگری بسیار ضعیفی از خود به اجرا می‌گذارد. خنده‌های مصنوعی و به زور مهربان جلوه دادن شخصیت نبات همان حسی را ایجاد می‌کند که کارگردان در سراسر فیلم خود آن را پخش کرده: تصنعی بودن و جبر کردن تماشاگر نسبت به اینکه فیلم را احساسی تلقی کند و با داستان آن همدلی و بغض کند.

نقد فیلم نبات

جدا از حیث محتوا و عملکرد بازیگران می‌توان به برخی نکات فنی فیلم نیز ایراداتی گرفت که با توجه به فیلم اولی بودن پگاه ارضی قابل چشم پوشی است. زاویه دوربین فیلم نبات در برخی مواقع بیشتر از آنکه شبیه به یک اثر سینمایی امروزی روی پرده نقره‌ای سینما باشد حالتی شبیه به سریال‌های تلویزیونی و یا فیلم‌های سینمایی دهه هفتاد به خود می‌گیرد. استفاده از موسیقی عملا در فیلم هدر رفته، با اینکه کارگردان زورگوی فیلم می‌توانست با استفاده از عنصر موسیقی بیشتر به هدفش (القا کردن غم و غصه به تماشاگر) برسد اما از این مهم غافل مانده است. آهنگساز فیلم شخص بزرگی مثل ناصر چشم آذر است اما کارگردان از قدرت او تنها در موسیقی تیتراژ پایانی به درستی بهره برده و در باقی سکانس‌ها همگونی خاصی بین موسیقی و روایت دیده نمی‌شود.

نقد فیلم نبات

نبات بیشتر شبیه به یک رمان عاشقانه ایرانی می‌ماند که ارزش ادبی چندانی ندارد، مانند کوه رمان‌های ایرانی که در چند سال گذشته در ویترین کتابفروشی‌ها جای آثار فاخر ادبی و رمان‌های قوی را گرفته‌اند و انصافا بازار و مارکت خوبی دارند. نبات نیز با نیم نگاهی به همین آثار و همچنین سریال‌های عاشقانه تلویزیونی ساخته شده است. شاید اگر نبات در قالب یک فیلم تلویزیونی (تله فیلم) ساخته می‌شد، ایراداتی که در آن مشاهده می‌شد به مراتب کمرنگ‌تر بود ولی فیلم حالا به اکران عمومی در آمده و از همه مهمتر بازگشتی برای یکی از بازیگران محبوب و قوی کشورمان حساب می‌شود. برگ برنده فیلم همانا شهاب حسینی است که مخاطب را به سینما می‌کشاند و می‌تواند با بازی قوی خود (علی رغم ضعف بسیاری که فیلمنامه نویس در خلق کاراکتر او داشته) فیلم را یک تنه ثابت نگه دارد و مانع از فروپاشی آن شود.

نوشته نقد فیلم نبات؛ چند میگیری گریه کنی؟ اولین بار در روزیاتو پدیدار شد.