در دنیای بازیهای ویدئویی هر ساله صدها بازی بزرگ و کوچک عرضه میشوند که بسیاری از آنها شکست خورده و خیلی زود از یادها میروند. تعداد اندکی نیز موفق به جلب رضایت جامعهی گیمرها شده و برای همیشه در تاریخ ماندگار میشوند. خیلی از این بازیهای موفق حتی به لیست برترین بازیهای منتقدان و سایتهای معتبر راه مییابند و گاهی یک الگو و مسیر کاملا تازه برای خلق عناوین جدید بوجود میآورند. اما حتی موفقترین بازیها نیز از یک خطر بسیار بزرگ در امان نیستند و آن چیزی نیست جز "گذر زمان".
گذر زمان با بیرحمی تمام خیلی از ایدهها و مکانیزمهایی را که زمانی حاضر بودیم در مدحشان مقالهها بنویسیم کهنه و غیرقابلتحمل میکند و گاهی حتی ما را به شک میاندازد که آیا فلان بازی محبوب، شایستگی این همه تقدیر و احترام را داشته است. اگر بخواهیم دقیقتر به موضوع تاثیر گذر زمان بر بازیهای ویدئویی نگاه بیاندازیم باید این تاثیر را از سه منظر بررسی کنیم. اولین منظر پیشرفت تکنولوژی است که نه تنها خود را به صورت بهبودهای گرافیکی نشان میدهد بلکه بسیاری از محدودیتها را از میان برده و امکان استفاده از هزاران مکانیزم مختلف را در طراحی و ساخت بازیها ممکن میکند. دومین منظر که شاید حتی از اولی هم مهمتر باشد تغییر سلیقهی گیمرهاست. گیمرهایی که روزی حاضر بودند ساعتها به دیالوگهای کاراکترهای یک بازی گوش دهند حالا با چیزی جز اکشنهای سریع و دیوانهوار ارضا نمیشوند. اما آخرین منظر که جنبهی مثبتی دارد غنیتر شدن تجربههای ماست. به لطف بزرگ شدن صنعت گیم حالا ما میتوانیم هر سال دهها بازی مختلف را تجربه کنیم، ایدههای هر کدام را با یکدیگر مقایسه کنیم، و به عبارتی راحتتر در مورد کیفیت بازیها اظهار نظر نماییم.
ما در سری مقالههای "نگاهی به برترین بازیهای ماجراجویی تاریخ" قصد داریم تا مروری بر بهترینهای ژانر ماجراجویی بیاندازیم تا علاوه بر آشنا کردن شما با این بازیها، تاثیر گذر زمان را نیز بر آنها بررسی کنیم. هدف ما قطعا یک معرفی سطحی یا مدح این بازیها نیست بلکه قصد داریم تا حدودی ایدهها و مکانیزمهای آنها را نقد کنیم و جایگاهشان را در میان بازیهای این ژانر مشخص نماییم. برای شروع ابتدا یک تعریف از این ژانر ارائه میدهیم و سپس سراغ بخش اصلی این مقاله یعنی نظرخواهی از شما خواهیم رفت.
ژانر ماجراجویی چیست؟
ژانر ماجراجویی (Adventure) نام خود را از یک بازی متنی با عنوان Colossal Cave Adventure وام گرفته است که در سال 1977 عرضه شد. این ژانر در تعریف کلاسیک خود بازیهایی را در بر میگیرد که در آنها حل معماها با روایت یک داستان در هم آمیخته شده است و اکشن در بازی یا اصلا وجود ندارد و یا بسیار محدود است. یکی از نمونههای خوب این تعریف کلاسیک را باید عنوان Syberia دانست که شما علاوه بر تجربهی یک داستان جذاب باید برای پیشبرد بازی به حل معماها نیز بپردازید؛ معماهایی که گاهی برای حلشان نیاز به خلاقیت دارید. هر چند هنوز هم میتوان بازیهایی را پیدا کرد که به این تعریف کلاسیک پایبند باشند اما عملا خیلی از بازیهای ماجراجویی مدرن این تعریف را به چالش کشیدهاند؛ بازیهایی که عناصر داستانی در آنها به قدری پررنگ است که به جز ژانر ماجراجویی نمیتوان در ژانر دیگری قرارشان داد اما از سوی دیگر خبری از حل معما به معنی جدی در آنها نیست. برای مثال بازیهای Walking Simulator مانند What Remains of Edith Finch بیشتر توجه خود را معطوف خلق یک فضای منحصر به فرد کردهاند تا از این طریق هم به نوعی احساسات گیمر را برانگیزند و او را در بازی غرق کنند و هم خلا کمبود معماها را بپوشانند. درامهای تعاملی را نیز باید دستهی دیگری از بازیهای مدرن دانست که تصمیمات گیمر و ایجاد حس تاثیرگذاری او بر داستان عامل محرک و سرگرمکنندهی بازی است.
نظرخواهی
پردیسیهای عزیز، ما در هفتههای آینده قصد داریم هر بار در سری مقالههای "نگاهی به برترین بازیهای ماجراجویی تاریخ" چند بازی مهم در ژانر ماجراجویی را بررسی کنیم. پس حالا نوبت شماست که به یاری ما بیایید و بازیهای محبوب خود در این ژانر را در کامنتها با ما در میان بگذارید. مطمئن باشید نظرات شما در بازیهایی که در لیست بررسی قرار میگیرند تاثیرگذار خواهد بود.