نقد فیلم دارکوب ، مستندی درباره اعتیاد زنان یا فیلمی داستانی؟

برای نقد فیلم دارکوب شاید بد نباشد اول کمی درباره کارگردان آن بدانیم. نام بهروز شعیبی به عنوان کارگردان فیلم به ما گوشزد می‌کند که بعد از دهلیز و سیانور، با فیلم ملودرام اجتماعی دیگری روبرو هستیم که حرف‌هایش را هم بلند بلند فریاد نمی‌زند و زیرپوستی به مخاطب منتقل می‌کند، روشی که به طور قطع فیلم را از معضل شعارزدگی نجات می‌دهد اما دارکوب فی‌الواقع گریبانگیر مشکلات دیگری است. این فیلم داستانی را مطرح می‌کند که ویژگی‌های جدیدی در آن دیده نمی‌شود و کلیشه‌ایست و بیننده دائما منتظر یک پیچش داستانی خاص است تا دارکوب برایش متمایز شود. این انتظار اما بی‌نتیجه بوده و دارکوب در نهایت کالبد مستند-اجتماعی خود را هیچ‌گاه رها نمی‌کند و فراز و نشیب داستانی را از بطن خود می‌گیرد.

سارابهرامی در نقش زنی معتاد فرو رفته که هرازگاهی پیش همسر خود (با بازی امین حیایی) رفته و از او برای امرار معاش درخواست پول می‌کند. دوستان معتاد و خیابانی او دائما گوشزد می‌کنند که هرطور شده مهریه‌اش را از همسرش بگیرد و او هم در تلاش برای گرفتن مهریه، به ناگه چشمش به دختربچه‌ای می‌افتد و تصور می‌کند که این دخترک، فرزند خودش است. آنطور که به نظر می‌رسد، فرزند این دو در همان سنین کودکی توسط ناپرهیزی‌های مهسا کشته شده و او سال‌ها در عذاب این مرگ زندگی می‌کرده ولی حالا با دیدن این دخترک که همراه با علی و همسر جدیدش (با بازی مهناز افشار) زندگی می‌کند، این شک در دل این مادر روشن شده که مبادا تمام این سال‌ها با دروغی زندگی کرده و دخترکش زنده بوده است…

نقد فیلم دارکوب

شخصیت اصلی فیلمنامه زنی معتاد و رند است که مخاطب به هیچ وجه نمی‌تواند با او ارتباط برقرار کند و حق را به او بدهد. این مساله پاشنه آشیل فیلمنامه دارکوب است که تا آخرین دقایق فیلم هم همراه با آن خواهد بود. موضوعاتی همچون مهر مادری و… که در بطن فیلمنامه گنجانده شده‌اند تا برخی مسائل را درست جلوه دهند نیز بی فایده بوده و نمی‌تواند فیلمنامه را دچار روایتی منطقی کند. جدا از این ضعف‌های کاراکتر اصلی، دو شخصیت دیگر فیلمنامه یعنی نیلوفر و علی زاده هم هر یک ایراداتی دارند، امین حیایی نتوانسته بازی خوبی را ارائه کند و به همین دلیل شخصیت آنچنان ساخته و پخته به نظر نمی‌رسد و مهناز افشار هم جدا از بازی تصنعی خودش، اسیر ضعف فیلمنامه شده چرا که کاراکتر او چیزی بیشتر از یک زن معمولی نیست؛ زنی که نه اراده‌ای دارد و نه منطقی پشت تصمیم‌ها و کارهایش وجود دارد.

نقد فیلم دارکوب

واقعیت گرایی فیلم به خودی خود امر خوبیست و انتخاب درستی برای روایت قصه از سمت کارگردان بوده به ویژه آنکه این سبک روی فیلمبرداری و تدوین و حتی موسیقی کار نیز تاثیر گذاشته ولیکن باعث شده که دارکوب در لحظاتی گنگ باشد و در بیشتر لحظات هم حوصله سربر. جالب اینجاست که فیلم برخلاف سایر آثار سینمایی از شروع نسبتا ضعیفی بهره می‌برد و هرچه به انتها نزدیک‌تر می‌شود، دست و پا در می‌آورد و شکل می‌گیرد به طوری که بیست دقیقه پایانی فیلم بهترین لحظات آن هستند؛ گرچه باید اضافه کنم که به کل حدود همین تعداد دقیقه هم در کلیت فیلم اضافیست و مدت زمان کوتاه‌تر می‌توانست دارکوب را از منجلاب حوصله‌سربری نجات دهد. این کش دادن‌ها صرفا به خاطر نشان دادن یک سری رنج و بدبختی بیشتر است که نمی‌خواهم آن را محکوم به سیاه‌نمایی کنم ولی فایده‌ای هم ندارد و بسیاری از آنها تاثیری در روند فیلمنامه ندارند (مثل نقش جمشید هاشم پور و یا هنگامی که یکی از دوستان مهسا قصد می‌کند او را در خواب خفه کند و …)

نقد فیلم دارکوب

«دارکوب» به‌شدت فاقد یک عنصر جذاب دراماتیک است که آن را منحصربه‌فرد کند و از حالت مستندگونه‌ یا ریشه‌های کلیشه خارجش کند و بازی سارا بهرامی که برای او سیمرغ بلورین هم به ارمغان آورده صرفا به خاطر ایفای نقش یک معتاد است، نقشی که در کنار تیپ‌هایی چون دیوانه و … برای بازیگران می‌تواند جوایز را به ارمغان بیاورد. بهرامی اما آنچنان معتاد خوبی را به نمایش نمی‌گذارد و پیش از او بازیگران دیگری به مراتب بهتر توانستند کاراکتر معتاد را در پرده سینما به تصویر بکشند ، ایراد اصلی بهرامی هم غلو بازی کردن او در برخی صحنه‌هاست و که همین تک سکانس‌ها کمی تا قسمتی ارزش بازی او را پایین می‌آورد هرچندتاکید می‌کنم که بازی او یک سروگردن بالاتر از سایر تیم بازیگری است.

نقد فیلم دارکوب

دارکوب پیام‌ها و حرف‌های خوبی می‌زند و با نشان دادن زنان معتاد در ردیف مردان این حقیقت را گوشزد می‌کند که جامعه معتادان عوض شده و حالا آن نصفه دیگر جامعه نیز در آن به وفور پیدا می‌شوند، نصفه‌ای که در سرتاسر فیلم در یک گرم‌خانه گردهم زندگی می‌کنند و هریک مشکلاتی دارند. اوج این مشکلات را دوست مهسا دارد که فرزند به دنیا نیامده‌اش را به حراج گذاشته توگویی که نه او و نه نسل بعد از او هم حق ادامه حیات در میان جامعه را ندارند. نشان دادن این مسائل در دارکوب از شعیبی که همیشه با احتیاط حرف‌هایش را در فیلم‌هایش می‌زند کمی بعید بود و نشاندهنده پخته‌تر شدن این کارگردان است اما همانطور که در سطور بالا اشاره شد، صرفا شجاعت و نشان دادن مهم نیست و باید از عناصر دیگر فیلم نیز به درستی بهره برد.

نقد فیلم دارکوب

«دارکوب» با وجود اینکه از سطح یک درام متوسط بالاتر نمی رود برای کارگردان جوانش گامی کوچک ِروبه جلو محسوب می شود. شعیبی می‌تواند با در دست داشتن سوژه ای بکر و فیلمنامه ای شسته رفته تر سطح فیلم هایش را از متوسط بالاتر ببرد. با تماشای «دارکوب» می توان با این امید که کارگردان با ساخت سه فیلم بلند تجارب خوبی کسب کرده و حالا می تواند فیلم های “خوب” بسازد منتظر آثار بعدی شعیبی ماند.

نقد فیلم دارکوب

پی نوشت: چرا نام فیلم دارکوب است؟ این پرسشی است که احتمالا بعد از دیدن فیلم در ذهن هر بیننده‌ای نقش می‌بندد و خود کارگردان علیت آن را اینگونه تعریف می‌کند: «دارکوب به درخت می کوبد و صدا می دهد و این مثل خبر رسانی است؛ بدون اینکه کلامی گفته شود، می گوید مردم بدانید در زیر پوست این شهر چه خبر است.»

نقد فیلم دارکوب

مرا که قانع نکرد و ترجیح می‌دهم اینطور تصور کنم که دارکوب روی درخت می‌کوبد و با خراب کردن درخت، آشیانه‌ای برای خود می‌سازد، مهسای فیلم شعیبی نیز با خراب کردن شرایط و خانه‌ می‌خواهد برای خودش آسایش بیافریند و در این بین از سروصدا کردن و بیدار کردن کل جمعیت هم ابایی ندارد. این تعریف بیشتر به دل می‌نشیند.

نوشته نقد فیلم دارکوب ، مستندی درباره اعتیاد زنان یا فیلمی داستانی؟ اولین بار در روزیاتو پدیدار شد.