نگاهی به فیلم شبی که ماه کامل شد؛ عشق و تروریسم [فجر ۹۷]

کارگردان‌هایی که تنها با محوریت تماشاگران داخلی فیلم می‌سازند را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد. گروهی که قصد آن‌ها تنها مانور دادن روی مسائل روز برای رسیدن به گیشه‌ای موفق است و گروه دیگر که می‌توان آن‌ها را کارگردان‌های دغدغه مند دانست. نرگس آبیار جدا از تمام انتقادات و تمجید‌ها، طی سال‌های اخیر به خوبی نشان داده که در دسته دوم جای می‌گیرد. فیلم‌های آبیار بیشتر روی موضوعات تاریخی ایران معاصر متمرکز هستند که اغلب با استقبال تماشاگران هم روبرو می‌شوند. حال او پس از تجربه نسبتا ناموفق «نفس» در جدیدترین اثر خود یعنی «شبی که ماه کامل شد» سراغ یک سری اتفاقات مهم دیگری در تاریخ ایران معاصر رفته است.

طی سال‌های اخیر، همواره فیلم‌هایی که با محوریت اتفاقات تاریخی در داخل کشور ساخته شده‌اند، اکثرا تنها روی موضوع اصلی آن دوره متمرکز شده‌اند. اتفاقی که در مورد شبی که ماه کامل شد رخ نداده و طی این فیلم ما شاهد بازگو شدن یک سری اتفاقات تاریخی با یک دید روایی بسیار متفاوت نسبت به آثار ذکر شده هستیم. این فیلم در مورد بازگویی سرنوشت واقعی شخصی با نام فائزه منصوری (الناز شاکردوست) است که به صورتی کاملا ناخواسته با یک ازدواج، وارد هسته اصلی گروه تروریستی جندالله می‌شود.

به طور کلی می‌توان شبی که ماه کامل شد را به دو قسمت کلی تقسیم کرد. رابطه میان حمید (هوتن شکیبا) و فائزه و بخش دوم که به درگیر شدن زندگی این دو فرد با گروه تروریستی جندالله می‌پردازد؛ دو بخشی که هر دو آن‌ها هم به اندازه کافی برای سرگرم نگه داشتن تماشاگرها جذاب هستند.

نرگس آبیار به خوبی از فرصت ۲ ساعت ۲۰ دقیقه‌ای این فیلم استفاده کرده تا در مرحله اول با خیالی آسوده به مسائلی همچون ازدواج میان خانواده‌هایی کاملا متفاوت بپردازد و در بخش دو فیلم هم شکل گیری تروریستی مانند عبدالمالک ریگی را به تصویر بکشد.

این اتفاق در مورد شخصیت‌های اصلی شبی که ماه کامل شد هم رخ می‌دهد و برای مثال طی داستان شاهد تغییر پیدا کردن تدریجی کاراکتر حمید از یک جوان عاشق و علاقه‌مند به شعر تا تبدیل شدن به عبدالحمید ریگی به عنوان نایب رییس یک گروه ترویستی که ترسی از کشتن ندارد هستیم.

این تغییر تدریجی شخصیت‌ها که بیشتر از همه خودش را در مورد شخصیت حمید نشان می‌دهد، یک نکته بسیار مهم و قابل تامل دارد. به طور کلی، از فیلم‌هایی مانند این اثر توقع نمی‌رود که به بعد انسانی کاراکتری منفور مانند عبدالحمید ریگی بپردازد اما این اتفاق در شبی که ماه کامل شد رخ داده و همین قضیه باعث می‌شود تا تماشاگر به روایت کارگردان از این مستندات تاریخی ایمان پیدا کرده باشد.

در ضمن این قضیه باعث می‌شود که روابط میان کاراکترها و دید مخاطبان نسبت به آن‌ها از یک حالت صفر و یکی خارج شده و نرگس آبیار هم بتواند با خیالی آسوده‌تر از عبدالحمید به عنوان یک کاراکتر و نه یک تیپ شخصیتی برای پیش بردن قصه‌ خود استفاده کند.

جدا از این موارد، موفقیت شبی که ماه کامل شد در این قضیه تا حد زیادی به بازی قابل تحسین هوتن شکیبا و الناز شاکردوست هم وابسته است. شخصیت پردازی جالب این دو کاراکتر و بازی‌های خوب دو بازیگر باعث شده با یکی از متفاوت‌ترین زوج‌های سینمای ایران در چند سال اخیر روبرو باشیم که چه در بحث عاشقی و چه در مشکلاتشان، تفاوت‌های زیادی با سایر زوج‌ها دارند.

فضاسازی فوق العاده محیط‌ها و روایت پرتنش این فیلم به بالا ماندن هیجان تماشاگران کمک زیادی می‌کند. بخش دوم شبی که ماه کامل شد در پاکستان و شهر کویته روایت می‌شود. تصویری که آبیار برای ما از محیطی که فائزه به عنوان یک کاراکتر غریبه با آن روبرو شده ارائه می‌دهد، بیشتر از آن که حالتی مستند گونه داشته باشد، حالت سینمایی دارد اما همین روایت سینمایی در بخش پاکستان فیلم با ظرافت زیبایی به تصویر کشیده شده است.

خانه‌ای با ظاهری زیبا اما خالی، صحنه‌‌هایی از شهری آلوده و لاشه‌های رها شده حیوانات که کاراکتر معصومی مانند فائزه در آن گیر کرده است، نگاه‌های عجیب و اذیت کننده مردم شهر و صدای گلوله و باد شدیدی که می‌زود به خوبی ما را در فضای این فیلم غرق کرده و به صفحه نقره‌ای سینما خیره نگه می‌دارد.

البته این اتفاق در مورد جلوه‌های میدانی این فیلم رخ نمی‌دهد و نبرد نظامی مهمی که طی این اثر شاهد آن هستیم، گنگ و کمی سردرد آور به تصویر کشیده شده است.

در این نیمه داستان، اهیمت شخصیت مادر حمید (فرشته صدر عرفایی) و دیگر پسر او یعنی عبدالمالک (آرمین رحیمیان) بیشتر می‌شود و فائزه و شما این بار با مسائلی روبرو می‌شوید که به هیچ عنوان (اگر اطلاعی در مورد موضوع دقیق این فیلم نداشته باشید) توقع آن را نخواهید داشت. جدا از فضاسازی فوق العاده فیلم در این بخش از داستان و بازی خوب هر دو بازیگری که پیش از این به آن‌ها اشاره کردیم، ریتم شبی که ماه کامل شد در سکانس‌های متعددی از نیمه دوم فیلم، به شدت کند می شود.

شبی که ماه کامل شد

همان‌طور که پیش از این گفتیم، یکی از تفاوت‌های اصلی و برگ برنده‌های شبی که ماه کامل شد نسبت به سایر درام‌های تاریخی اخیر سینمای ایران به دید متفاوتی که آبیار از کاراکتر فائزه برای روایت داستان استفاده کرده برمی‌گردد. همین قضیه باعث شده در ۹۰ دقیقه ابتدایی فیلم، هم با روایتی تازه و منحصربه‌فرد روبرو باشیم که پیش از این را از گروه تروریستی جندالله ندیده بودیم و هم متفاوت شدن رفتار کاراکترهایی مانند حمید باعث شود چهره زشت تشکیلاتی مانند جندالله به نمایش در آید.

این اتفاق‌ها در بخش انتهایی شبی که ماه کامل شد رخ نمی‌دهند و ناگهان فیلم از روی دید شخصیت فائزه به عبدالحمید و فعالیت‌های تروریستی او و برادرش تغییر پیدا کند. مشخص نیست که چرا در زمانی که هم تماشاگر به یک توصیف کامل و خوب از این گروه تروریستی رسیده و هم برای نتیجه نهایی داستان هیجان دارد، فیلم باید نمایش چند عملیات تروریستی که تاثیری روی فهم کلی مخاطب ندارد، تنها این اثر را طولانی‌تر کند.

در این میان، جدا از صحنه‌های فوق العاده‌ هیجان انگیزی که کاراکتر برادر فائزه در انتهای فیلم آن‌ها را تجربه می‌کند، باید از سکانس نهایی این اثر گله کرد که کمی بیش از اندازه طولانی شده و چندان با رفتارهایی که توقع می رود از آدمکشی مانند عبدالحمید ریگی سر بزند، همخوانی ندارد.

در نهایت، شبی که ماه کامل شد را می‌توان یکی از بهترین نمونه‌های فیلمی با محوریت موضوعی تاریخی دانست که هم در زمینه کارگردانی می‌درخشد و هم قصه و بازی‌های آن به اندازه کافی جالب هستند. البته شاید طولانی شدن بیشتر از اندازه فیلم در بخش پایانی کمی تماشاگر خسته کند اما با این وجود، هنوز هم در اکثر لحظاتش جذاب و پرتنش باقی می‌ماند.

نوشته نگاهی به فیلم شبی که ماه کامل شد؛ عشق و تروریسم [فجر ۹۷] اولین بار در روزیاتو پدیدار شد.